تکیه گاه

وبلاگ تکیه گاه محلی است برای نوشتن و تبادل نظر

تکیه گاه

وبلاگ تکیه گاه محلی است برای نوشتن و تبادل نظر

با ژن های خوب که اجبارا بر سرمان گذاشته اند چه کنیم؟

سوالی که شاید خیلیا باهاش سر و کله می زنند و شاید هر کسی یه جوری براش راه حلی پیدا می کنه و طبق اون راه حل عمل می کنه اینه که با این ژن های خوب که اجبارا بر سرمان گذاشته اند چه کنیم؟


ماجرا چیست؟ ابتدا لازم میدانم مقدمه ای را ذکر کنم. چندین سال است که آقا زاده ها و یا ژن های خوب بر بسیاری از شرکت ها و سازمان ها مسلط شده اند و هر جا که می رویم مدیر ارشد و صاحب آن سازمان این افراد هستند. این افراد دارای مشخصه هایی هستند که شاید برای برخی افراد که با آنها تماس نداشته اند غریب باشد.


مشخصه های بارز ژن های خوب یا همان آقا زاده های قدیم:

 

 

1- این افراد اکثرا دکتر هستند و یا حداقل مهندس 

2- به راحتی و بدون هیچگونه ترسی در مورد همه چیز نظر می دهند

3- غالبا تعداد زیادی مشاور و همراه دارند. 

4- از نظر ایشان مدیران قبلی و سایر نفرات نادان و ناتوان اند

5- خودشان کامل هستند

6- فرد محور و دیکتاتور هستند

7- به هیچ وجه به سیستم اعتقاد ندارند و سیستمهای موجود را نیز در اسرع وقت تخریب می کنند

8- همیشه دارای یک گروه و باند وابسته هستند

9- تمرکز بر مسائل حاشیه ای و مشغول کردن سایرین به امور بی اهمیت

10- دشمن تراشی جهت انداختن تقصیرها بر سر آنها

11- کاملا دنبال منافع شخصی

12- اعتماد به نفس بسیار زیاد

13- هر سازمان جدیدی که می روند با یک اتوبوس همراه می روند

14- در ظاهر به حرمت انسانی احترام می گذارند ولی به هیچ وجه انسان را غیر از خودشان نمی دانند


خب با در نظر گرفتن موارد فوق الذکر و بسیاری ویژگی های خاص دیگر که شاید شما بهتر از من بدانید، باید با این افراد چطور تعامل کرد؟!


از نظر نگارنده چند روش زیر را می توان تصور کد:


1- در گروه این افراد جای بگیرید:

این فقط به این معناست که ملازم این افراد می شوید. هرگز نباید فکر کرد که می توانید جزء نزدیکان این افراد باشید. فقط می  توانید در راستای اهداف آنها به ایشان خدمت کنید. این نکته بسیار مهم است زیرا هرگز نباید خود را در حد و حدود این امپراطورها بدانید. با این روش بعنوان خدمتکار می پذیرند شما را. لذا می توانید از مزایایی برخوردار شوید و خدمت کنید. البته این خدمت که همراه با دریافت مزایایی هم می شود قطعا در آینده برایتان مشکلاتی را ایجاد خواهد نمود زیرا باید مثلا بجای ایشان برخی کارها را انجام دهید. مثلا برخی امضاها را کنید. 

 


2- حرف شنوی مطلق داشته باشید:


اگر در این رده قرار گرفتید باید هر چه دستور ملوکانه از طرف ایشان برایتان صادر شد بدون کم و کاست انجام دهید. به هیچ وجه دنبال جایگاه و احترام نباشید. در این صورت مانند پادویی برایشان خدمت خواهید کرد و فقط ممکن است وجود خود را در آن سازمان تثبیت کنید. این افراد غالبا به دلیل اینکه تمام ارزش انسانی خود را زیر پا می گذارند و حتی مانند گروه فوق الذکر هیچگونه امتیاز خاصی هم نمی گیرند، غالبا عصبی هستند و شاید از بی حرمت شدن خود ناراحت. ولی ماندگارمی شوند


3- از آنها فاصله گرفته اید و مستقل می مانید:


این گروه غالبا اولین افرادی هستند که در این سازمانها اخراج می شوند. این افراد را می توان مورچه های کارگر موقت نامید. زیرا در اولین فرصت، امپراطور آنها را پس می زند و از شر آنها راحت می شود. این افراد غالبا فکر می کنند که چون تخصص دارند با اهمیت و ارزشمند هستند و وقتی بی حرمت می شوند و یا اخراج می شوند با ناباوری به همه چیز می نگرند. این افراد واقعا نمی خواهند باور کنند که هزینه استقلالشان را می پردازند



آیا گروه دیگری نیز وجود دارد؟ قطعا خیر



تصورات غلط:


برخی تصورات غلط وجود دارد مانند ارزشمندی تخصص و کار: این تصور اشتباه باعث از بین رفتن بسیاری از افراد می شود. امپراطور از این افراد به شدت متنفر است. افرادی که به تخصص خود وابسته هستند بزرگترین آسیب برای سیستمهایی هستند که ژن های خوب بر آنها سوارند.


تصور غلط دیگر این است که برخی فکر می کنند با زیاد شدن خطاها و اشتباهات این امپراطورها ، آنها برکنار می شوند: قطعا این تصور غلط دیگری است. این افراد ممکن است جابجا شوند و عوض شوند ولی نه به دلیل خطاها و اشتباهاتشان بلکه ممکن است به دلایل خاص که بسیار متنوع است بر سر سازمان و یا شرکت خوشبخت! دیگری قرار گیرند.



به طور کل از سه راه حل فوق که به آن اشاره کردم، اینجانب هیچکدام را نمی پسندم و قطعا کار کردن بطور آزاد را بر همه این موارد ترجیح می دهم. حتما بچه هایتان را به سمتی سوق دهید که کارمند نشوند....





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد